مویه
دیر و دور زمانی ست که ندیدم تو را ..... شاید که بیایی و دوباره گیسوانم را شانه کنی !...... یا سر بر زانوانم گذاری ..... این آواز ، این نغمه ی ناشیانه را گوش کن ..... بگذار در اتاقی منتظرت بمانم .... چنان که تو در روزگار جوانی مان به انتظار ماندی !..... وقتی که جوانی لبخنده و پر جوش و خروش بودی ! با من که عاشق روی تو بودم ، آرمیده بر بالشتک های انگشتانت....... برای من چه مویه ها که نمی کردی !.... چنان که امروز من مویه خواهم کرد برای تو !...عشق من .....چنان که من مویه خواهم کرد برای تو ای دفترچه ی خاطرات من !!...........ع
جمعه 13 اسفند 1389 - 11:00:13 AM