goohardasht.com/[email protected]
کز بهر جرعهاي همه محتاج اين دريم بگذار تا ز شارع ميخانه بگذريم شرط آن بود که جز ره آن شيوه نسپريم روز نخست چون دم رندي زديم و عشق گر غم خوريم خوش نبود به که ميخوريم جايي که تخت و مسند جم ميرود به باد در خون دل نشسته چو ياقوت احمريم تا بو که دست در کمر او توان زدن با خاک کوي دوست به فردوس ننگريم واعظ مکن نصيحت شوريدگان که ما ما نيز هم به شعبده دستي برآوريم چون صوفيان به حالت و رقصند مقتدا بيچاره ما که پيش تو از خاک کمتريم از جرعه تو خاک زمين در و لعل يافت با خاک آستانه اين در به سر بريم حافظ چو ره به کنگره کاخ وصل نيست
37644 بازدید
22 بازدید امروز
5 بازدید دیروز
190 بازدید یک هفته گذشته
Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)
Copyright ©2003-2024 Gegli Social Network (Gohardasht) - All Rights Reserved
Developed by Dr. Mohammad Hajarian